(کتاب چاپی و غیر آنلاین)
من حدودا ده سال پیش توسط یه بزرگ و صاحب نفس معمم شدم. چون هم وقتش بود که معمم بشم و هم اگه نمیشدم نمیذاشتن رساله سطح سه (فوق لیسانس) بنویسم و امتحانات درس خارج نمیگرفتن و ... اما از شما چه پنهون، اون لحظه که اون دکتره و خانم پرستاره داشتن عماعمو درست میکردن و پلاستیک مخصوص دورش میکشیدن و بعدش دکتره بسم الله گفت و دستشو آورد به طرفم، و پرستاره هم از پشت سر دکتره روی نوک انگشتاش ایستاده بود که ببینه چطوری میذاره روی سرم و چه شکلی میشم، احساس کردم حقیقتا دارم به صورت واقعی معمم شدم و امام زمان خیلی راضی تره! حس خوبی بود. خدا قسمتتون کنه. رفتم وسط سالن ... وسط همه بیمارانی که روی تخت خوابیده بودند... آدرنالین شیطنتم داشت غلیان میکرد و با حالتی از طنز و لبخند، با صدای بلند و با سبک اون خواننده خاک بر سر گفتم: «سلام گلای روی تخت کوروناییای سر سخت آخوند براتون اومده از تو فضا اومده ...»???????? اولش همه تعجب کردن???????? اما خدا آبرومو حفظ کرد????
واقعا جای این گونه نوشته ها، در شرایط خاص جامعه به شدت احساس می شود. خواندن این کتاب خالی از لطف نیست چرا که همه ما نوشته های جناحی و امنیتی این نویسنده محترم را می خواندیم و اکنون با تغییر شرایط جامعه این گونه کتاب ها می تواند حال خیلی ها را تا حدودی خوب کند.
چقدررر خوش گذشت خوندن این کتاب
عالی بود.. قلم روان ، حس و حال ماندگار ، قلم شیرین و بیان زیبا طی دو ، سه ساعت تمومش کردم.. فوق العاده :)
راستش بعد از خوندن این مطالب ،هرچی آخوند جهادی تو بیمارستان می دیدم فکر ميکردم همه شون اینجورین و خنده ام میگرفت. طفلی ها کلی زحمت می کشیدند.